عشق
باد که وزیدن گرفت
باد
در موهایش رقصیدن گرفت
در بوی تنش غسل گرفت
در بوم نگاهش رنگ گرفت
در قوس سینه اش شکل گرفت
باد که وزیدن گرفت
گرگ و میش بود،رفتگر شهر سالهاست دیوانه است
عشق
نعره باد است در کوهستان
ناله موج است در موج شکن
انتظار آب است پشت سنگ
مرگ اقاقیست در حسرت باغ
عشق همه اینهاست
[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 1:26 عصر ] [ کاظم صادقی ]
نظر